چه کتابی بخوانیم؟
توی جامعه ی کتاب نخوانی زندگی می کنیم. به خاطر همین نمی دانیم چه کتابی بخوانیم؟ آن قدر توی این ملک کتاب نخوانده ایم که اصلا صورت مسئله پاک شده است."کتاب خواندن هم شد کار؟" شما به جای خرید کتاب هایی گران قیمت می توانید یک کیلو سیب زمینی،تخم مرغ،مرغ و چیزهای دیگر بخرید.امروز ِ روز کتاب قیمتی دارد اقل کم به اندازه ی یک سبد کالا.
من این حرف را به قصد تایید یا انکار کسی نمی گویم. همیشه خواست مردم به خواست سیاست مداران تبدیل شده است و خواست سیاست مداران به خواست مردم. این رابطه دو سویه است. قصد نقد سیاستی را ندارم. ولی شما ببینید مسئله ی اول سیاست مداران ما و ایضا مردم ما چیست؟
اصولا و طبق مشاهدات می بینیم که کتاب خواندن مسئله ی اول ما نیست.مسئله ی دوم ما نیست. جزو مسائل پنجم ،ششم تا هزارم ما نیست.اصلا کتاب خواندن مسئله نیست.و خب چیزی که مسئله نیست انگار نیست.
حالا توی این بلبشوی سیاست زدگی و کتاب نخوانی و گرانی قیمت کتاب(که البته به زعم حقیر! چیز بدی نیست) ما- یعنی بچه های کتاب- آمده ایم وارد عرصه ی کتاب شده ایم.متفاوت از کتاب فروشی های دیگر کتاب فروشی راه انداخته ایم که جای آرام و دنجی باشد برای کتاب خواندن و حرف زدن درباره ی کتاب و چای خوردن و کمی نشستن و دیدن آدم های کتاب خوان برای این که بدانیم تنها نیستیم و ...
بچه هایی که این جا کار می کنند همه گی کتاب خوانند و این یکی از صفات آن هاست.به خاطر همین این جا مشاوره ی کتاب هم می دهیم، با هم می نشینیم و درباره ی کتاب حرف می زنیم. جلسات داستان خوانی - نه داستان نویسی- برگزار می کنیم. آموزش بازی های فکری داریم. کافه کتاب داریم. جلسات فلسفه برگزار می کنیم. تاریخ می خوانیم و دیگر کارها. همه ی این کارها را می کنیم تا کتاب بخوانیم و کتاب بخوانیم و کتاب بخوانیم.